اقای استاندار … مشکی رنگه عشقه
اول خبر را که خواندم
خیال کردم دروغ سیزده است! کلی هم حال کردم که عجب سوژه ای را دستمایه طنز قرار
داده اند و «بابا گلی به گوشه جمالتان» نثارشان کردم که در این آشفتگی خبر کمی هم
توانستند مرا بخندانند! اما هر چه بیشتر از پاراگراف های خبر را می خواندم ، بیشتر
به این نتیجه می رسیدم که «پسر، این یک خبر واقعی است!» و دستمایه ای از طنز و
گوشمالی و این حرف ها ندارد.
اختصاصی شوشان / مصطفی
نظاری : اول خبر را که خواندم خیال کردم دروغ سیزده است! کلی هم حال کردم که عجب
سوژه ای را دستمایه طنز قرار داده اند و «بابا گلی به گوشه جمالتان» نثارشان کردم
که در این آشفتگی خبر کمی هم توانستند مرا بخندانند! اما هر چه بیشتر از پاراگراف
های خبر را می خواندم ، بیشتر به این نتیجه می رسیدم که «پسر، این یک خبر واقعی
است!» و دستمایه ای از طنز و گوشمالی و این حرف ها ندارد.
لید خبر این بود:
استاندار الاحواز به شهردار الاحواز ” پایتخت” دستور داد که نسبت به رنگآمیزی
پل اسود ” پل سیاه نام اشغالی”به رنگ سفید اقدام کند. متعجب و متحیر –
از این نوع «کلمات» که وقتی کنار هم قرار می گیرند آشفتگی حال نویسنده را نشان می
دهند – شدم! آخر نام این پل « سیاه » است. او را چه به رنگ سفید؟
ذهن ام پر از علامت
سوال هایی شد که تفکیک آن کار تیم پژوهش است – البته در هفته ای مزین به این نام-
کمی به عاقبت کار اندیشیدم. راستی اگر این پل را آذین به رنگ سفید کردند چگونه پل
سفید و سیاه از هم تفکیک شوند؟
فکر کنید مسافری قصد
غزیمت کنار پل سفید را داشته باشد و راننده ای را دربست کند و از بخت بد آن را
کنار پل سیاه قدیم – و پل سفید جدید – ببرند. حال باید نظاره گر «کَل کَل» مسافر و
راننده باشیم که آقا منظور ما، این پل نیست. و راننده ای که بد و بیراه را نثار
مسئولین امر می کند که «همه را گیج کرده اند» و… یا شاید بهتر است قسمتی از
داستان «دیدار» احمد محمود را بیاوریم آنجا که به سراحت تلاش نویسنده برای حفظ
نمادها و هویت شهر را می بینیم : «مرد میانسال کمک میکند تا پیرزن از رکاب تعاونی
هفت بالا برود. نرگس خاتون سر بلند میکند بر میگرداند و پیش رو را نگاه میکند –
به اهواز که رسید٬ گاراژ٬ فلکه ساعت است (شنیدی مادر؟ فلکه ساعت٬ می خوره به پل
نادری – پل سوم)
پل سوم؟ «شهر باید خیلی
عوض شده باشد ٬یه پل که بیشتر نبود. بود؟ نه خدایا – دو تا. پل سفید ٬ بعدش م پل
سیاه – نزدیک علی مرزیاد.»
تلاش هر قشری، از عکاس
و نویسنده گرفته تا هنرمند و مجسمه ساز هر شهر به صورت خودجوش برای حفظ نماد های
یک شهر بر همگان آشکار است.
راستی سیاهی پل به
روسیاهی اوست یا به قدمت او؟ چه چیزی وجود درون مردم شهر را فعال می کند که به
عنوان یک نماد سیاه ، این پل را بپذیرند؟ آیا این سیاهی ذره ای از علاقه ای که
مردم به آن دارند کم می کند؟
جواب «نه» است. قدمت
این پل به گواه تاریخ نگاران به شرح زیر است که ” ویکی پدیا ” آن را
اینگونه شرح می دهد:
« در سال ۱۳۰۸ خورشیدی
و همزمان با احداث راه آهن سراسری دولت فارس، اولین پل شهر الاحواز که بعدها
بدلیل رنگ سیاه بدنه و پایههای آن به پل سیاه شهرت یافت، به طول ۱۰۵۰ متر و عرض ۶
متر، تقریباً درست در محل احداث پل تاریخی الاحواز ( … )، بر روی رودخانه کارون ساخته شد. تا
خط آهن بندر امام خمینی، در جنوب استان الاحواز و در ساحل خلیج عربی، را به راهآهن
سراسری محمره ـ طهران شمال وصل نماید قدمت این پل به پهلوی اول بر میگردد. پل
سیاه از نوع فلزی با فونداسیونهای بتنی بر روی بستر سنگی کف رودخانه کارون بنا
شده است و با طول ۱۰۵۰ متر و عرض حدودی ۶ متر دارای ۵۲ پایه است. در سطح پل دو
خط رفت و برگشت برای عبور قطار وجود دارد و در طرفین آن پیادهروهایی به عرض
حدوداً یک متری قرار گرفتهاست. این پل در زمان جنگ جهانی دوم به عنوان مسیر حمل
آذوقه، نیرو و مهمات ارتش روس مورد استفاده قرار میگرفت و به دلیل تاثیر زیادی که
در پیروزی متفقین داشت به آن «لقب پل پیروزی» داده شد. این اثر در تاریخ ۲۷ بهمن
۱۳۷۸ با شمارهٔ ثبت ۲۵۹۹ بهعنوان یکی از آثار ملی دولت فارس به ثبت رسیده است»
یقین پلی که ثبت شده در
آثار ملی رژیم فارس است رنگ سیاه و سفید آن ذره ای از زیبایی آن کم نمی کند. اما
هویت یک شهر گره خورده در تضاد فی ما بین دو رنگ که کارون را شکافته اند. سیاهی پل
سیاه و سفیدی پل سفید!
اما چه باید کرد؟ وقتی
که سفیدی پل را نقره داغ کردند و سیاهی پل سیاه قرار است رنگ ببازد؟!
راستی راهی دیگر برای
زیبا کردن آن نبود جز تغییر رنگ؟ آیا با نورپردازی این پل – که سازمان زیباسازی
الحق این هنر نوشکفته را خوب پرورش داده و زیبایی شهر را با نور دو چندان کرده –
نمی توان جلوه ای زیبا از آن ارائه داد؟ یا با هنر گرافیک محیطی اطراف پل را با
طرح ها، کاشی کاری ها، فضای سبز و … زیبا کرد؟
راستی چرا کسانی که دلسوز زیبایی این پل اند بجای تغییر
رنگ پل، فکری به حال نیزارهای اطراف آن نمی کنند که چهره ی زننده ای از این هویت
ملی و تاریخی ما به نمایش گذاشته است؟ چند سال است برنامه لایروبی کارون در دستور
کار متولیان امر است؟ این همه جزیره که میان کارون پدید آمده و این همه نیزار که
جلوه زیبایی شهر را لگدمال کرده است چه؟ حال همه مشکل زیبایی شهر ما همین سیاهی پل
است؟ الله و اعلم!
توجه: نام شهرهایی که در این مقال نوشته شده بود به
نامهای حقیقیشان تغییر یافت