ارشيف

فرهیختگان فرو ریخته

 

 

 

 

 

 

صرف نظر از تحلیلگران
غوطه ور در امور سیاسی ،اجتماعی واقتصادی ، امروزه اکثر مردم خارج از دایره سیاسی
گری، قریب الوقع بودن سرنگونی رژیم طهران را حتمی می دانند ، جای تعجب است که ما
بین این کاندیدهای مجلس فرمایشی ، عده ای از سرزمین ملل پنچ گانه غیر فارس که شاید
تاکنون بتوان ساحت آنان را از مشارکت در جنایتهای رژیم مبراء کرد، متاسفانه  با ارتکاب حماقت سیاسی وعدم آینده نگری ، در
واپسین لحظات عمر واحتضار رژیم ، با هزینه کردن حیثیت اجتماعی خود وبعضی بستگان
وقوم خویش ، قصد خوابیدن در گهواره خونین رژیم در حال فناء را کرده اند، غافل از
اینکه موفق برفتن به مجلس رژیم غاصب بشوند یا نشوند ، باید جوابگوی چنین تصمیمی که
سعی در دادن  مشروعیت به غاصب است باشند ،
ای کاش به تذکرتاریخ توجه نموده ، با طناب خویش در چاه عفن رژیم فرو نروند.

ابومحمد المحمراوی

سی وسه سال از سقوط رژیم پهلوی مقبور می گذرد، دراین مدت
طولانی آخوندهای حاکم بسرکردگی خمینی ، خامنه ای ورفسنجانی با سوار شدن بر امواج
عاطفی واحساسی دین ومذهب عوام الناس و با بکارگیری بستر نژادپرستانه ، همه مخالفین
و منتقدین خود را یکی پس از دیگری ازبین برده ، تحقیر و منزوی کردند.

سران عمامه دار رژیم با هماهنگی سران احزاب مستقر در طهران
وشریک قدرت در کابینه مهندس بازرگان ، هجوم مرگبار خود را علیه مردم عرب،کورد
وترکمن آغاز کردند، با استفاده از امکانات همه جانبه ، رادیو وتلویزیون،روزنامه ها،منابر
جمعه و جماعت ، احساسات  مذهبی را با بستر
تعصبات کورونژادپرستانه میکس کرده ، با هجوم وحشیانه ومسلح ،خون هر غیر فارس معترض
را مباح کردند.

ناگفته نماند که سردمداران رژیم برای سرکوب مردم کورد ،عرب
وترکمن از عده ای ساواکیهای بومی زمان شاه کمک گرفته ، دست به خائن پروری جدید بین
مردم غیر فارس زدند، خائنانی باسابقه که راه نجات ازگذشته خویش را در ادامه خیانت
به مردم عرب وکورد  دیده ،خائنان تازه نفس  به بهانه اسلامیت وتشییع نظام، رفتارو مشارکت
خود در جنایات رژیم را توجیه می کردند.                     .

سران عمامه دار که تا قبل از سقوط رژیم شاه ،جای خود را در
قالب ارشاد ومحدوده مساجد خلاصه می کردند، ، پس از استفاده از مهندس بازرگان و
کابینه اش در مقطعی حساس ، خصوصا در سرکوبی مردم کورد،عرب وترکمنها، در یک کودتای
درونی وفی مابین، مهندس بازرگان رامجبوربه استعفا کرده ، وی و یارانش را از  قطار انقلاب پیاده کرده ،تحقیر و منزوی کردند.

.                                                                
.

در حالی که بنی صدر وقطب زاده هنوز در کابین خمینی بعنوان
مشاور ومترجم حضور داشتند،خلخالی هابا حکم بی محاکمه تیرباران کورد ، عرب وترکمنها
را صادر واجراءمیکردند، مجاهدین خلق در کوچه و خیابان سرکوب ،بهشتی مشغول ایجاد
شکاف بین نیروهای چپ (کمونیستها )بوده ،بنی صدر را شاید بتوان اولین رئیس جمهوری
تلقی نمود که باحمایت منافقانه آخوندها و بقصد حذف دیگران به ریاست جمهوری رسید ،
تا خود را برای پیاده شدن نوبتی از قطار خمینی آماده کند.

همین آخوندها ی سبز امروزی به سرکردگی رفسنجانی ، بیچاره قطب
زاده که زمانی دست راست خمینی وگفته های وی را برای خبرنگاران خارجی با آب و تاب
کلاه بردارانه و دمکراتیک ترجمه می کرد ، خونش را هزینه حذف آیه ا..کاظم
شریعتمداری کردند ، همزمان حزب جمهوری خلق مسلمان 
که اعضاء آن عمدتا تورک بودند توسط 
باند رفسنجانی در هم پیچانده شد.                                    .

همزمان با پخش اعترافات سران پیر حزب توده ، جوانان هوادار
مجاهدین خلق و تعدادی از دیگر احزاب و تشکلهای چپ در زندانها تیرباران شده ،
روزنامه کیهان روزانه اسامی صدهها اعدامی را جهت اطلاع ایرانیهای که  در تبلیغات خرافی مذهبی آخوندهاغرق بوده،
منتشرایرانیها می خواندند، ولی  ککشان نمی
گزید، صدای بلندگوههای خطبه های امام جمعه ها، بسرکردگی رفسنجانی والله واکبر
گویان باشعار انتقامی و مرگ گونه باخط دهی سران دیروز و اصلاح طلبان سبز  امروز، نمی گذاشت زجه و شیون پدران و مادران
اعدامی به گوش جهانیان برسد، سازمانهای حقوق بشر و عفوبین الملل از نظر خمینی و
دار ودسته رفسنجانی ، موسساتی کافر ومنحط معرفی می شدند.                         .

درحالی که سرکوب و اعدام غیر فارسها ادامه داشت و افزون
برآن جنگی 8 ساله که آخوندها راه انداخته ، شربت شهادت را فقط مستحق جوانان مردم
کرده و فرزندانشان را زیر عبا وقبا داشتند ،احمد مدنی قاتل وبنی صدر راه فرار را
برقرار ترجیح ، ابوالحسن خان ، یازده میلیون رای خود را به منصوبین خمینی سپرد وبه
فرانسه گریختند.                                                                   
.

پس از فراغت از جنگ 8ساله ، رفسنجانی با بکارگیری احمد
خمینی وخامنه ای (مثلث )وبا حمایت  سبزشده
های کنونی،توطئه حذف مهمترین عنصرویار دیرینه خمینی که بیش از ده سال قائم مقامی
وی را بعهده داشته پی گیری ،طراح و تئوریسین ولایت فقیه  را با هزینه کردن خون  مهدی هاشمی،ازسر راه خود برداشتند ، حکایت اعدام
قطب زاده وحذف همراه با تحقیر آیه ا..شریعتمداری را ادامه داده، نامه عزل منتظری  را چه جعلی و چه واقعی از دست خمینی گرفتند.
عزلی که بعدها با هماهنگی رفسنجانی و امر خامنه ای  وبا حمله ای به سرکردگی جوادی آملی (مرجعی از
مراجع دستکوب) به سکنای آقای منتظری ادامه ، محمد خاتمی (قانون گرا)  به عنوان رئیس شورای امنیت ملی وقت رژیم ، با
امضاء صورتجلسه ای آقای منتظری را بدون محاکمه محاصره وحبس خانگی ایشان را
تائیدکرده ،دفتر وحسینه وی را پلمپ کردند ،همان شتر خوابی ، اکنون به درب خانه حضرات
رسیده است.                        .                                                
.

حصر آقای منتظری همزمان با سلطه اصلاحیون گذشته و سبزیون
فعلی بر مجلس و ریاست جمهوری فرمایشی بوده ، آن روزی که آقای کروبی بر کرسی ریاست
مجلس ،محمد خاتمی رئیس جمهور، میرحسین موسوی عضومصلحت نظام و رفسنجانی رئیس مجلسین
خبرگان و مصلحت را بعهده داشتند. خامنه ای با حمایت مطلق رفسنجانی از مطلقیت ولایت
فقیه ، هر آنچه در دین و دنیا اسمش شرع و قانون و حقوق بشر بود به سخره گرفته ،
مجلس و نماینده های اساسا انتصابی قبل از انتخاب را ذلیل کردند ، خامنه ای با یک
امرحکومتی کروبی را مطیع کرده ،نه تنها قانون مطبوعات را از دستور خارج ،بلکه
مافوق قوانین مصوب عمل کرده ، وزراء را بدون موافقت مجلس وریاست دولت منصوب خود
عزل وتعیین  می کند.                                .                                                          .

تا سال 88 (2009) وقبل از دعوای خودیهای رژیم بر سر تقسیم
کیک ، عمامه داران رژیم و مرجعیتهای دستکوب شده ، برای هراعتراض و معترضی فتوای
قتل علنی یا سری صادر کرده ، هرچه در توان داشتند، دین وقرآن را هزینه قدرت خود
کردند. در قتل عامها ، سرکوب واعدام جوانان عرب وکورد وبلوچ و.. اقدام به تحریک
احساسات کور مذهبی ونژادپرستی نموده ،بطور علنی فتوی اهدار دم صادر کرده ، برای  قتلهای زنجیره ای مخالفین خود در سطح داخل وخارج
از طهران از فتوای سری استفاده می کردند ، گفته خمینی  که حفظ رژیم خود را از نماز واجبتر  دانسته ،عملا با خون ریزی اجراء وادامه داده و
می دهند.                        .

حال وپس ازسالها مشارکت سردمداران سرخ مانده در رژیم و سبزهای
رانده شده آن، که در سرکوب ،شکنجه وقتل مردم وخصوصا جوانان و تحصیل کرده های غیر
فارس ( سلسله نامبردگان فوق ) با انگیزه نژادپرستی، فتوای اباحت خون کورد،عرب،
آذری،بلوچ وترکمن (چه سنی وچه شیعی) را صادر و تنفیذ کرده اند، حال وبا توجه به
سوابق جنایتهای چنین رژیمی ، کاندیدهای به اصطلاح فرهیخته برای مجلس فرمایشی و
مدعی وابستگی به ملتهای غیر فارس باید به چند سئوال را جواب دهند. اولا – آیا می
توان افراد مدعی وابستگی به ملتهای پنج گانه غیر فارس که کاندید انتخاب پس از
انتصابات مجلس شده ومیشوند  را فرهیخته خواند؟!
ثانیا – آیا مشروعیت دهی ومشارکت خود را درچنین رژیم نژادپرست که  وجودش بر غصب و غارت ، قتل و شکنجه و سرکوب بنا
شده ،  خیانتی عظمی به مردم خویش تلقی نمی
شود؟                                        
                                                             .                                                                   
.

در قاموس کدامین انسان فرهیخته چنین خیانتی می گنجد ، چه
خیانتی بدتر از پشت کردن به مردم خویش وپا گذاشتن بر حقوق آنها ست؟ چه ننگ و
خیانتی بدتر ازآن  است که درحال ادعای
استادی دانشگاه ، عضویت در هیئت های علمی والخ ، کاندید مجلسی شوند که در آن مجلس
و رژیم  نه تنها خودشان بلکه حقوق میلیونها
عرب وکورد و آذری و..برسمیت نمی شناسد ، ، بلکه قوانین مصوبه مجالس فرمایشی قبلی
را بیش از 33 سال  لگد مال کرده ، خون
جوانان عرب ،کورد وتورک ، بلوچ و ترکمن از چنگ و دندان رژیم  می چکد؟

با در نظر گرفتن سوایق همدستان طرد شده رژیم  و مجالس کذایی گذشته، مهمترین دلیل بر عدم
فرهیختگی سیاسی و اجتماعی  کاندید شدگان
امسال ، عدم درک شرایط رو بزوال رژیم بوده ، درحالی که نسیم بهار عربی  درب دیکتاتوران غاصب طهران می زند،  و درحالی که شرکاء وخودیهای دیروز رژیم با نام
اصلاح طلب و سبز، مشارکت در کاندیدایی ورفتن به صندوق ها را تحریم کرده اند، این
به اصطلاح فرهیختگان خود بخواب زده و در واقع فرورفتگان به چاه ، همزمان با گریه
وشیون مادران شهید محمد کعبی و آلبوشوکه ها  ، ذره مانده آبروی خود راهزینه رژیم جنایتکاری کرده،
که به زندانیان تجاوزجنسی می کند ، با خلق جو رقابتی کور و احساسی ، می خواهند
مشروعتی مصنوعی برای نظام بی مشروعیت بدست آورند.

این مدعیان فرهیختگی غافل از آنند که چند صباحی به عمر رژیم
باقی نمانده ، در آینده ای نزدیک به  اندازه  فرهیختگی مورد ادعایشان، باید جوابگوی فرو
رفتگیشان در رژیم جنایتکاری باشند ، که سابقه ای بغیر از غصب ، غارت ، قتل وسرکوب
ندارد، کدامین بی سواد از این فرهیختگان با مدرک ، اما بدون درک نمی داند ، این
رژیم بیش از 33 سال به دو ماده (15 و19)کلاهبردارنه ومصوب خود در قانون اساسی
منحطش اهمیت قائل نبوده ، زبان مادری دهها میلیون کودک غیر فارس را بریده ، عمدا و
قهرا آنان را زندگی علمی، اجتماعی ، تربیتی و اقتصادی انداخته است؟ کیست که نداند
رژیم فعلی با جنایتهایی وحشیانه تر امتداد رژیم پهلوی است

کیست که نداند دبیر خانه مصلحت نظام به سرکردگی رفسنجانی و
محسن رضائی (موسس جبهه ایستادگی) در سال جاری و در ادامه محو هویت ملی غیر فارسها
فراخوانی برای پیش برد اهداف نژادپرستانه خود داده ، راه پهلویها را بشکل وحشیانه
تری ادامه داده و می دهند.(لینک ذیل راببینید)                                       

آقا و خانم مدعی استادی و فرهیختگی ، چگونه  در فردای نزدیک ، از این فرورفتگی شخصیتی
وسیاسی که حد اقل صورت حسابش ، خیانت به اصول و حقوق بشری است، جواب خواهند داد؟
کدامین موازین فرهیختگی به آنها اجازه چنین سقوطی به منجلاق اخلاقی وضدانسانی را می
دهد؟

براستی   فرهیختگیان مدعی وابستگی به ملتهای غیر فارس ،
اگرتا به امروز در جنایات رژیم مشارکت نداشته اند ، چگونه می توانند حماقت سیاسی  واجتماعی خود در کاندید شدنشان آنهم  در چنین شرایطی 
تحلیل و تقسیر کنند؟ خصوصا که عوام الناس رفتن به پای صندوقها و رای دادن
را تحریم کرده اند؟ ودرحالی که حماس فلسطینی با حمایت مستقیم آقای اسماعیل هنیه از
مردم انقلابی سوریه به رژیم طهران پشت کرده ، متاسفانه این به اصطلاح فرهیختگان با
پای خود به باتلاق می روند.

 این به اصطلاح
فرهیختگان وچنانچه خواسته اند ، به عمد و با بهترین فرض که همانا حب قدرت  ومقام است، چشم و گوش بسته ، پشت به خون شهداء و
شکنجه شدگان جسمی و روحی مردم داده ، با چنین عجله ای به دامان رژیم محتضر رفته
اند ، حداقل نگاهی به سرنوشت کروبی ، میرحسین، بهزاد نبوی ،تاج زاده و…بیندازند
، اگر نمی خواهند  آن شجاع مردان عرب وکورد
حضرت آیه الله شبیر خاقانی و شیخ عز الدین حسنی (ره)را الگوی خود قرار دهند ،
حداقل سرنوشت آقای منتظری ومهندس بازرگان را مرور کرده ، برای یک بار یکی از نامه
های محمد نوری زاد به خامنه ای را بخوانند.            .

صرف
نظر از تحلیلگران غوطه ور در امور سیاسی ،اجتماعی واقتصادی ، امروزه اکثر مردم
خارج از دایره سیاسی گری، قریب الوقع بودن سرنگونی رژیم را حتمی می دانند ، جای تعجب
است که ما بین این کاندیدهای مجلس فرمایشی ، عده ای از سرزمین ملل پنچ گانه غیر
فارس که شاید تاکنون بتوان ساحت آنان را از مشارکت در جنایتهای رژیم مبراء کرد،
متاسفانه  با ارتکاب حماقت سیاسی وعدم
آینده نگری ، در واپسین لحظات عمر واحتضار رژیم ، با هزینه کردن حیثیت اجتماعی خود
،بعضی بستگان وقوم خویش ، قصد خوابیدن در گهواره خونین رژیم در حال فناء را کرده اند،
غافل از اینکه موفق برفتن به مجلس رژیم غاصب بشوند یا نشوند ، باید جوابگوی چنین
تصمیمی که سعی در دادن به مشروعیت به غاصب است باشند ، ای کاش به تذکرتاریخ توجه
نموده ، با طناب خویش در چاه عفن رژیم فرو نروند. وسلام علی من اتبع الهدی .24/2/2012
برابر5 اسفند90

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا