ارشيف

نقطه مشترک نژادپرستی دراندیشه محمود ومحمد فردوسیان

 

(احمدی نژاد و خاتمی)

 درغیر اینصورت باید بدانند، کتمان وتوجیه، نوشتن وگفتن ولوب گری فارسیسم
دررسانه های جمعی مثل بعضی رسانه های جمعی اروپا وآمریکا وپمب پاژ کردن برتری
طلبی، زیر پوشش نوروز وفردوسی گری، همان جمع آوری هیزم برای آتشی است، که مثل
گذشته تروخشک را برای تضییع حقوق دیگران خواهد سوخت، که به حتم زمان ومکان این بار
موفقیتی عایدشان نخواهد شد.

آنان که سخنان محمد خاتمی
را در واشنگتن و در حضور ایرانیان (لوبی پارسی) را وقتی گفت ما مسلمان شدیم ولی
عرب نشدیم را بیاد دارند، اکنون وبرای چندمین بار چنین سخنانی را از رحیم مشایی و
گل سرسبدش احمدی نژاد، اما شفافتر شنیده، توقعی غیر از این نمی رفت.                                        

احمدی نژاد وپس از سروصدایی
که برای سنگ نوشته کذائی کوروش، آنهم درنزدیکی زندان خونین کهریزک راه انداخته
بود، اکنون و درسفر نوروزیش به تاجیکستان، شفافتر از گذشته وباسخنانی سراسر وقاحت،
فردوسی را نجات دهنده دین پیامبراکرم (ص)تلقی کرده، پارسیون هم اندیش خود را، ولو
با دروغ ونفاق خوشحال کرد.

هرچند سخنان نژاپرستانه
احمدی نژاد، بظاهرعده ای ازمدعیان دروغ تدین رامجبور به عکس العمل کرد،اما عملکرد
وسوابق معترضین به گفته های احمدی نژاد، موید سخنان عملی شده افکارنژادپرستانه همه
آنان بوده وهست،تاییدی برفکروراه بورد نژادپرستانه بوده وهست.

بانگاهی به تاریخ خصوصا
معاصروازسال تسلط قهری وکودتایی رضاپهلوی مقبور، قومی که خود راپارس نامیده، چه
درحوزه های دینی وچه دربستردانشگاهها گفتاری بغیر از آنچه فروسی نژادپرست گفته
ترجمه وعملی نکرده اند.چه سندی مستند تراز قانون به اصطلاح اساسی این قوم وچهره
گان مسلط می توان یافت.

آنچه راکه احمدی نژاد با
گفته خود درتاجیکستان رونمایی شفاف کرد،همان گفتمان لفافه پیچ شده ای است،که مکارم
شیرازی با جابجایی افراد بعنوان اعتراض بسخنان احمدی نژاد گفت،مکارم بجای فردوسی
علمایی راگفت که سر ازحوزه اسلام ایرانی ومملو ازخرافات و بدع درآورده،نه تنها
منکر بزرگان صدر اسلام شده، بلکه نزدیکترین افراد را به رسول الله(ص) لعنت، آنان
را خالد فی النار می پندارند. امامان رابه گیشه ای برای دریافت خمس مبدل کرده اند.

همین سخنان را خامنه ای در
ملاقاتش با استادان دانشگاه بیان کرد،وقتی که علنا گفت، ما برای منافع ملی ازقضیه
فلسطیین حمایت کرده ایم، کمیته امداد خمینی هم درهمین راستا درباکووآذربایجان شعبه
زد،دخالت مدمرانه در عراق و بحرین،یمن ولبنان وحمایت از بشار جنایت کار هم درهمین
راستا می باشد.قطعا حسن نصرالله آلتی خائنانه بوده، قتل وجنایتها همه درچنین
اندیشه ای نهفته است.

ترجمه عملی چنین پست
اندیشگی را،با بیش از87 سال جنایت علیه مردم عرب احواز(اهواز)،کردها درکردستان،آذریها
درچندمنطقه،بلوچها وترکمنها دیده ومیبینیم، مگر تحمیل وترویج خرافات
جمکرانی،وامامزادگری و هزینه کردن مقدسات اسلامی رامی توان جدای ازاین تفکرمنحط
تلقی کرد.

عمق این نژادپرستی
رادرآخرین سخنرانی متناقض جناب راشد یزدی درشهریزدمیتوان دید، این خطیب شهیررژیم،
با ریشی سفید وپسوندهای کذایی (حجت الامسال والپارسال) پا را فراتر از همشهری
خودش(محمدخاتمی)گذاشته،باتلقین تاریخی دروغین وبامیکس کردن برتری طلبی با اسلام،
راه استحماروشستسشوی مغزی مردم همیشه شنونده را ادامه داده است.(لینک پیوست مقاله)

درچنین بستر پست اندیش وپست
مانده، علی رغم اختلافهای فی مابین طیفهایش برای کسب قدرت،می توان آیه الله هایی
مثل صادق روحانی وحجت الاسلامهایی مثل محمدخاتمی وفلاحیان ،حسن روحانی،هاشمی
رفسنجانی راهم اندیش با محسن پزشکبور،ورجاوند،احمدمدنی،احمدی نژاد رادراین نقطه
اشتراک دراندیشه به هم ربط داد.

پادوهای چنین تفکرپست اندیش
همان قلم بدستان مزدوری هستند که بازیر باگذاشتن ابتدائی ترین اصول انسانی
واخلاقی، عقل مسموم به نژادپرستی خود رابکار گرفته، با اجر وبدون اجر، قلم غیر
بهداشتی را صرف انکار حقایق تاریخی کرده، وقیحانه دگر ستیزی ودرراس آن عرب ستیزی
راپیش گرفته اند.

عده ای به اصطلاح شاعر(هالو
وبادکوبه ای)بیان وحنجره خود را صرف ترویج 
وترسیخ افکار نژادپرستانه کرده، باوقاحت و درنهایت بیشرمی منکروجودجمعیت
میلیونی تورک وعرب شده، عراق ومصر،یمن ولیبی،مصر و…عرب نمی دانند،جای سئوال میگذارند،
پس اگر این کشورها عرب نیستند، اگردهها میلیون جمعیت این بلاد عرب نیستند،پس مردم
عرب کی وکجاهستند.

ازمضرات نژادپرستی غفل کردن
عقل وشعورشخص نژادپرست توسط زمینه سازان فرصت طلب درحوزه ودانشگاه ورهبران احزاب
فارس است، چشم وگوشش را کور وکرمیکنند، ازآنچه دوروبرش میگذرد عمدا غافل میکنند،
این غفلت ناشی از پست ماندگی، باعث تحمیل هزینه های خونین به جوامع بشری شده
ومیشود،چنانچه تجربه خونین 87 ساله ازسلطه کودتایی قوم مسلط درطهران، حکایتی غیراز
قتل عامها واعدام برای غیر فارسها نداشته، همچنان براین طبل ضدبشری فردوسی می
کوبند.میلیونها انسان ازدوره کودکی ونسلا بعد نسل ازحق تحصیل به زبان مادری محروم
کردند.آیا به تحمیل کنندگان چنین محرومیتی بردههامیلیون غیرفارس، نامی پرمسمی
ترازنژادپرست ونژاپرستی میتوان یافت.

همان صفتی(نژادپرست) که
متاسفانه بعضی ازآسمیله شده های چپ و راست، دراثرمجاملات وتعارفات نزدیک به ریاء
حاظر بدادن آن به حاملان فارس نشده، ازگفتن ناسیونالیسم افراطی ودادن چنین لقبی
پیش نرفته، باعث پنهان شدن چهره ضدانسانی آنان شده، علت اساسی جری شدنشان شده اند.

یکی ازعلل موفقیت
نژادپرستان، موفقیت آنان دراسیمیله کردن غیرفارسها بوده، که به آنها چنین جراتی
درعلنی کردن منش داد، باتجاوزوغصب سرزمین دیگران،اقدام به توسعه سیطره خود کرده،
باجذب عده ای ضعیف النفس، خائن پروری را بنفع خود ادامه دادند.

آنسیمیله شده های 87 سال
گذشته را می توان به دو گروه اساسی تقسیم کرد،اولا – آنسیمیله شدگانی که منافع خود
ورسیدن به مقام وثروت را درهمراهی بارژیمهای نژادپرست طهران دیده، تاآنجا پیش
رفتند که عملکردخائنانه  به ملت خویش
رادرهمین راستا (البته برای خود واطرافیان)توجیه میکنند.وقتی به محیط اجتماعی می
رسند، همراهی بارژیم راتحت عنواین حفظ دین،مذهب یا تمامیت ارضی(قدسیتهای کاذب)بیان
کرده، دانسته رژیم را درپایمال کردن حقوق اساسی ملتهای غیر فارس جری کردند.

ثانیا- گروه دیگرازملتهای
غیرفارس، آنسیمیله شدگانی هستند که بازهم از دوگروه کوچک تشکیل شده اند،الف- ساده
لوحان (تحمیق شده توسط تبلیغات رژیمهای طهران)وفقیران وتهی دستانی که چاره خود را
در زنده باد شاه ودرود برخامنه ای می بینند.ب- عده ای دیگرکه با قول و قرارهای
کاذب،بدون وضع مشخص وشفاف در دامن اپوزسیون فارس رفته، شکم صابون زده،خود را برای
سهامدارشدن در زمان بقدرت رسیدن دیگرواجهه نژاپرستان (اپوزسیون)امیدوارکرده اند.

دررابطه با آنسیمیله شده ها
وکرده ها، می توان بهترین شکلش را مرحوم مهندس بازرگان تورک رامثال زد، بدترین
نوعش ازقماش رمضان زاده و رحیمی کورد یا شمخانی واحمد موسوی عرب نام برد.افرادی که
قانون اساسی رابا داشتن ماده 15 و19 مجمدنظاره گربوده، درهمین حد هم چشم منفعت
گرای شخصی خود رابراین واقعیت غیر قابل انکار بستند.

برای تشخیص پست ماندگی
نژادپرستان وشناخت آنسیمیله شدگانی که حقوق اساسی ملت خود را با رژیم های طهران
موردمساومه قرار داده، منافع شخصی خود ووابستگیشان به احزاب بامرکزیت طهران را
برحقوق اساسی مردم ومسقط راسشان ترجیح داده، کافی است که به دواصل 15 و19 قانون
اساسی اساسا منحط نگاهی انداخته، دلیل و برهانی محکمتر برکلاه برداری 33 ساله رژیم
ومدافعان قانون اساسی وخروجی چنین رژیمی نخواهیم یافت.

 محمدخاتمی که داعیه تمدن وقانون گرایی می کرد،
پس از رفتن به کاخ ریاست جمهوری و در تداوم روش مکر وحیله، هیئتی را به عنوان ناظر
براجرای قانون اساسی تشکیل داده، همان هیئتی که احمدی نژاد تحت چنین عنوانی تشکیل
داد.اما این دو نژادپرست دروغگواولی در8 سال سلطه اش و دومی با بیش از6 سال ریاست
برقوه مجریه رژیم،نه تنها اصول 15 و19 رااجرا نکردند، بلکه غیرفارسها را  باسیاستی نرم وخشن وخونریزدرهمه ابعاد سرکوب
کردند.

در جانبی دیگر ودرحوزه
احزاب وگروهای زیرسلطه فارسها وبه تبع آنها آنسیمیله شدهای غیرفارس وابسطه به
آنان، شاهد گفتار ونوشتارانواع مقوله هایی هستیم که برای شناسایی گردانندگان پشست
صحنه نیازی به تحقیق نداشته، سالی که نکوست از بهارش معلوم است.

اگرهمه قلم بدستان ومنبریان
ازحوزه دین ودانشگاه گرفته تا شاعران وهنرمندان، خصوصا رسانه های عمومی وسایتهای
انترنت که درزیرسلطه ونفوذ برتری طلبان تبدیل به کانونهای ضد بشری شده اند،اگر
بخود آیند وبا پشت سرگذاشتن افکارخونبار، باخلوص وحسن نیت وبدون تحلیل و تفسیرهای
یک جانبه ، اصول وفروع اعلامیه جهانی حقوق بشر راترویج وتاکید کنند، همراه با
بهارعربی، قوم مسلط خویش را برای پذیرش حقوق مساوی درحق تعیین سرنوشت برای
غیرفارسها آماده سازند،مطمئنا قبل از آنکه به دیگران خدمتی کرده باشند،قطعا باعث
رشد فرهنگی فارسهای برتری طلب شده، هزینه های رسیدن به حق وحقوق را به حداقل
رسانده، گامی مثبت درراه جبران گذشته خونبارخودعلیه دیگران برداشته، حسن نیت خود
را با امضاء ثابت نمایند.

درغیر اینصورت باید بدانند،
کتمان وتوجیه، نوشتن وگفتن ولوب گری فارسیسم دررسانه های جمعی اروپاوآمریکا وپمب
پاژ کردن برتری طلبی، زیر پوشش نوروزوفردوسی گری، همان جمع آوری هیزم برای آتشی
است، که مثل گذشته تروخشک را برای تضییع حقوق دیگران خواهد سوخت، که به حتم زمان
ومکان این بارموفقیتی عایدشان نخواهد شد.

 وقت آن است که دست اندرکاران ظاهرومخفی چنین
تفکرمنحط بخودآیند، زمان ومکان رابدورازکوربازاری، موردبررسی قرار دهند، فرصت
راغنیمت شمرده، لحظات و دقایق چنین فرصتی طلایی رادرخدمت به فرهنگ حقوق بشری ،ضمن
جبران گذشته خود،دین خود رابه جامعه بشری اداء کنند.

آخرین سخن=با دو روش موازی،
اولا همه با هم ودرهمه جا حقوق بشری رابدون هیچ کوتاهی تبلیغ کرده، راه را
برسرشاخه های فتنه گرونژادپرست درسوء استفاده ازعواطف جوانان ساده لوح ببندیم.

ثانیا – فرهیختگان محترم
فارس که موفق به گذرازمرحله وتفکیر برتری طلبانه شده، خصوصا فرهیختگان غیرفارس
بدوراز تعارفات و رودربایستیهای غیراخلاقی، صادقانه هرنژادپرستی را با لقب منبعث
ازپست اندیشگی خودش صداکرده وبنویسند، تا ازچهره واقعی او پرده برداشته، زیرا برای
اشخاصی که تن به برابری وتساوی حقوق ندهند، نمی توان اسم ولقبی واقعیترازنژادپرست
و نژادپرستی یافت،مطمئنا چنین روش افشاگرانه وشفاف، زمینه را برای اجرای موازین
وقواعد اعلامیه جهانی حقوق بشرمهیا کرده، جامعه ازجرثومه های هتاک وفتاک نجات
خواهد یافت.30/3/2012

http://www.ilna.ir/newstext.aspx?ID=251773

http://www.entekhab.ir/fa/news/56134/

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا