ارشيف

تاريخ نوين الاحواز (٢ )

 

 

 

 

 

 

بوی خون وباروت درهم
آمیخت وفریاد ناله های مجروحان بی پناه در آسمان شنیده  شد، در نامه سپاه پاسداران  به بیمارستانها چنین آمده است: طبق فرمان امام
خمینی هرکس مجروحین عرب را درمان کند مفسد فی الارض شناخته می شود . جنگ سختی  میان 
دو جبهه حق وباطل یعنی برادران بی دفاع شماازیک طرف  وارتشی 
مجهز از طرف  دیگر از اوایل نیمه شب  شروع شده است. شبه نظامیان فارس زبان
ومزدورانیکه از شهرهای مختلف الاحواز سرازیر شده 
تا در کنار ارتش خمینی  در قتل عام
بی گناهان شرکت نمایند درساعت چهار ونیم بعد از نیمه شب چهار شنبه نقاب بر
چهره  زده تا صبح فردا  شناخته 
ورسوا نشوند ، نیروهای کماندوزکه مخصوصا برای کشتار تعلیم دیده بودند بر  ساختمانهای دراتش سوخته سازمان سیاسی وکانون
فرهنگی خلق عرب مسلط شدند اما از اسیران خبری نبود جوانانی که باخدا عهد بسته
بودند بعد از به شهادت رسیدن اینک در اتش نفرت نژادپرستان می سوزند تا
ازآثارهولناک این جنایت چیزی باقی نماند. بعد از سپری شدن پنج ساعت که مانند پرنده
زخم شده دورخود می چرخیدم ونظاره كَر حوادث غمكَين بودم تصمیم گرفتم که ازمحیط محل
سکونتم در خیابان چاسبی خارج شوم ، تا این لحظه عده زیادی ازنقاب داران را شناخته
بودم واکثر آنها کاملا مرا می شناختند ولی به چه علتی د ستگیر نشدم خدا می داند
بعد ها  آن عده ازاسیرانی که آزاد شدند
تعریف نمودند  که در مورد من سؤالاتی شده
است ازجمله برادر مبارز هادی بطیلی (ابوممد الاحوازی) .از منطقه بازارصفا و کوچه
وپس کوچه های آن به خیابان چهل متری رسیدم وهنوز صدای رگبار مسلسلها به شدت  در اطراف خیابان ششم بهمن و الحیزان  والمعموری والسنتاب  ومنطقه سوق العیزان و وسط شهر شنیده می شد
درسمت چپ چهل متری که دروازه ورودی وخروجی شهرویکی از خیابانهای اصلی آن محسوب می
شود  دیواری به ارتفاع دو متر وبه طول
پانصد متر بنا شده ودارای دو درورود وخروج میباشد تا کسی نتواند تمدن  شاهنشاهی را که در هزاران خانه کپر نشین پشت
این دیوار متجلی میشود مشاهده نماید ، 
تقریبا نیم ساعت در کنار جوانان این منطقه بودم  صدها جوان پا برهنه با چوب وسنگ  از منطقه خود دفاع  میکردند و تا وقتیکه به پل  رسیدم هنوز خیابان چهل متری از ابتدای آن یعنی
کتابخانه مرکزی تا  بعد ازمنطقه  دره در کنترل این جوانان وسقوط نکرده بود

از بالای پل به شهر نگاه
میکردم  اینجا شهر المحمره(خرمشهر) است
شهری که تا زمانی نه چندان دور مرکز امارت الاحواز وبزرگترین بندر تجاری
درخاورمیانه محسوب می شد وکونسولگری اکثرکشورهادرآن نمایان بود  به ویرانه تبدیل شده وازگوشه وکنار آن دود واتش
بلند می شد .در سراشیبی پل ودرآن سوی شهرهزاران 
جوان عرب با در دست داشتن سنگ وچوب وبا چشمهای خونین  شب را به صبح رسانده بودند  وقتی به انها رسیدم ومرا شناختند  فریاد به اسلحه نیاز داریم سردادند اما وای کاش
ودریغاوافسوس و……..اگر در ان زمان اسلحه در دست داشتیم  کار به امروزکشیده نمی شد

ملت شهید پرور الاحواز
زمانیکه تظاهرات اندکی در تهران وتبریزو با شعارهای زندانی سیاسی آزاد باید گردد
وماخواستار آزدی اندیشه وبیان هستیم انجام می یافت ونامی از خمینی  برده نمی شد به دستور رهبر عالیقدرشهید خاقانی
وجهت وحدت ملت عرب و کشیدن جوانان به عرصه مبارزات سیاسی وبه شلل ساختن اقتصاد
شاهنشاهی جهت اعتراف به جقوق از دست رفته ملت عرب انجمن اسلامی هواداران ال شبیر
خاقانی اعلام موجودیت نمود وطبق فرمایشات ان فقید ودر مناسبات مختلف از جمله عید
فطر وعید قربان ملت عرب الاحواز را به تظاهرات دعوت میکرد که در ان سالها عده
زیادی از جوانان مجروح ویا دستگیر می شدند وعده ای نیز به شهادت رسیدند و
خمینی  در مذاکراتش با ال شبیر خاقانی در
شهر نجف که  با زبان عربی صحبت میکرد  قیام 
ملت عرب الاحوازعلیه رژیم پهلوی را مورد ستایش قرارداده ومتعهد  شد که در نظام بعد از پهلوی این ملت شجاع به
خواسته های خود خواهد رسید . ملت غیور ومبارز الاحواز دیو صفتان واهریمنانی که با
لباس فرشته ظاهر شده بودند به اصل خود باز گشته وچهره واقعی انها نمایان گردید
وبعد ازکشتار مردم در چهارشنبه سیاه واعدام هزاران شخص بی گناه و سلب ونهب
سرزمینهای مادری جهت توسیع کشت وصنعت نیشکروساخت شهرکهای صنعتی و جلب  صدها هزار مهاجرجهت تغییربافت نسیج ملت عرب
وتغییر نمادهزاران روستا ودهات  وترویج
مواد مخدرو……  باعث شد که ملت عرب
الاحواز به انچه  خواسته بود رسید  وآن عدم اطمینان به حکومت مرکزی درتهران است
واعلام موجودیت جنبش آزادبیخش الاحواز(حرکه النضال العربی لتحریرالاحواز )توسط عده
ای از جوانان  ملت عرب و پیوستن عده زیادی
از مبارزان الاحواز به این جنبش و بازوی نظامی ان وگرایش به جنگ مسلحانه  جهت فشاربرعلیه اشغالگران نشانگر بالا  رفتن فرهنگ ملی درمسیر ازادی این سرزمین از
اشغال ایران  می باشد

اکنون خبر کشتاردر
المحمره به تمام شهرها وروستاها پیچید وجوانان ملت غیور الاحواز با تشکیل ستادهای
اضطراری آماده نبرد شده اند و شهر عبادان(آبادان)که نزدیکترین شهر به المحمره  می باشد در ماتم فرو رفته است  به همه جوانان اطلاع داده شد که فردا صبح
جهت  مراسم تشییع جنازه شهید فیصل یباری از
محل سکونتش در ایستگاه  هشت اماده شوند و
خبرهای رسیده از میدان جنگ حاکی از آن است که مردم دو شب  پیاپی خواب ندیده ا ند وشهر کاملا به استثناي بعضي
ازمناطق ان به دست ارتش اشغالگر ونیروهای نقابداردر آمده است

مراسم خاکسپاری شهید فیصل
به پایان رسید از ایستگاه هشت تا قبرستان آبادان مردم با شعارهای مرگ بر مدنی  وقاتل خلق عرب اعدا م باید گردد وخلق عرب بیدار
است از این نظام بیزاراست ومیکشم میکشم آنکه برادرم کشت ودیگر شعارهای حماسه آوروبا
پای پیاده شهید را بدرقه نمودند،  وخبر پخش
شده در این تظاهرات حکایت از آن دارد که مردم عرب 
جهت آزاد سازی خرمشهر از دست اشغالگران دردو روز اينده آماده شوند
.

ملت غیور عرب الاحواز تا
نامه ای دیگر شما را به خدا می سپارم

 

 

 

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا